تاریخ ما / نگاره 3

ساخت وبلاگ
Link to تاریخ ما

زندگی نامه ی تاجو وانگ گان

Posted:

برچیده از: www.tarikhema.org

زندگی نامه ی تاجو وانگ گان
تاجو از گوریو متولد ۳۱ ژانویه۸۷۷ ؛ که با نام تاجو وانگ گان نیز شناخته می شود؛ موسس سلسله ی گوریو بود که از قرن دهم تا قرن چهاردهم بر کره حکومت می کرد.او نواده ی یک خانواده ی بازرگان بود که کنترل تجارت را در رودخانه ی یسونگ در اختیار داشتند.پدر وی(وانگ یونگ) ثروت زیادی را از طریق تجارت با چین به دست آورده بود.اجداد وی داخل مرزهای سلسله ی باستانی گوگوریو زندگی می کردند بنابراین وانگ گان اصالتی از گوگوریو داشت.تاجو کار خود را در دوران آشفته ی” سه پادشاهی” جدید آغاز کرد.در سال های آخر سلسله ی شیلا بسیاری از رهبران محلی و سارقان بر علیه ملکه جین سونگ که قدرت رهبری کافی و سیاست لازم را برای بهبود اوضاع مردم نداشت؛ شورش می کردند.

در میان این شورشیان ” گانگ یه” در منطقه شمال غربی و “گیون هوان” در منطقه جنوب غربی قدرت بیشتری کسب کردند.آنها گروه های شورشی دیگر را شکست داده و در خود جذب کردند و سربازان آنها به سمت دفاتر محلی شیلا پیش رفتند.در سال ۸۹۵؛”گانگ یه” نیروهای خود را به سمت بخش شمال غربی شیلا جایی که سونگدو در آن قرار دارد؛ هدایت کرد.پدر تاجو به همراه بسیاری از طوایف دیگر سریعا به گانگ یه تسلیم شدند.وانگ گان از پدرش در مورد خدمت به گانگ یه(پادشاه آینده کشور ته بونگ)پیروی کرد و خدمت خود را تحت فرمان گانگ یه آغاز کرد.توانایی وانگ گان به عنوان یک فرمانده نظامی به زودی توسط گانگ یه کشف شد و او وانگ گان را به عنوان ژنرال ترفیع داده و حتی به عنوان برادر خودش به حساب آورد.در سال ۹۰۰ او یک نبرد موفقیت آمیز را بر علیه طوایف محلی و ارتش” باکجه ی” جدید هدایت کرد و در نزد پادشاه شهرت و مقبولیت بیشتری یافت.در سال ۹۰۳ و در حالی که گیون هوان در حال جنگ با شیلا بود؛ او یک نبرد دریایی مشهور را بر علیه سواحل جنوب غربی کشور باکجه ی جدید هدایت کرد.او چندین نبرد نظامی دیگر را هدایت کرد و همچنین به مردم مغلوبی که در فقر تحت پادشاهی شیلا زندگی می کردند کمک می کرد.او در نزد مردم به دلیل رهبری و سخاوتش محبوب شده بود.در سال ۹۱۳؛وی به عنوان نخست وزیر کشور جدید التاسیس” ته بونگ” منصوب شد.پادشاه این کشور یعنی ” گانگ یه” که رهبری اش باعث پیدایش کشور شده بود ادعا کرد که او همان بودا است و شروع به آزار مردمی کرد که با ادعای مذهبی وی مخالفت می کردند.او راهب های بسیاری را به همراه همسرش و حتی دو پسرش اعدام کرد و مردم شروع به روی برگرداندن از او کردند.مراسمات مذهبی پر هزینه و حکومت سخت گیرانه وی حتی مخالفت های بیشتری را در پی داشت.

در سال ۹۱۸؛چهار ژنرال ارشد کشور ته بونگ مخفیانه ملاقات کردند و توافق کردند گانگ یه را از سلطنت برانداخته و وانگ گان را به عنوان پادشاه جدید منصوب کنند.وانگ در ابتدا با این ایده مخالفت کرد اما بعدا با نقشه آنها موافقت کرد.در همان سال “گانگ یه” عزل شده و در نزدیکی پایتخت کشته شد.ژنرال ها وانگ گان را به عنوان پادشاه این سلسله ی کم عمر منصوب کردند.او نام پادشاهی را به گوریو تغییر داده و بنابراین سلسله ی گوریو بنا نهاده شد.سال بعد او پایتخت را به شهر زادگاهش یعنی ” گه کیونگ” منتقل کرد.او بودائیت را مذهب رسمی کشور نامید و خود را برای تصرف قسمت های شمالی کره و منچوری که توسط بالهه کنترل می شدند آماده کرد.تسلط بالهه بر مناطق وسیعی از منچوری و بخش هایی از سیبری در سال ۹۲۶ توسط اقوام خیتان نابود شد و بخش اعظمی از مردم آن به عنوان پناهنده به همراه آخرین شاهزاده بالهه به گوریو آمدند.به دلیل اینکه بالهه و گوریو از یک نسل بودند؛ تاجو آنها را به عنوان شهروند پذیرفت و پایتخت قدیمی و رها شده ی گوگوریو یعنی پیونگ یانگ را تصرف کرد.او همچنین به جای تلاش بر غلبه و کنترل مستقیم بر طوایف محلی؛ در جستجوی همکاری و اتحاد با آنها بود.در سال ۹۲۷؛ ” گیون هوان” از سلسله ی باکجه ی جدید ارتش خود را به سمت پایتخت شیلا هدایت کرده؛پادشاه ان را کشت و پادشاه گیونگ سان را به عنوان یک عروسک خیمه شب بازی در آن کشور گمارد.او سپس انگشت خود را به سمت گوریو نشانه گرفت.با شنیدن این خبر؛ تاجو یک حمله را با ۵۰۰۰ سواره نظام بر علیه ارتش گیون هوان در راه برگشت آنها به خانه طراحی کرد.او با ارتش باکجه ی جدید روبرو شد و شکست فاجعه باری خورده و بیشتر ارتشش را به همراه دو تن از ژنرال هایش که یکی از آنها به نام” شین سانگ گیوم” بسیار مشهور بوده و وانگ گان را به پادشاهی رساند؛ از دست داد.اما گوریو به سرعت بازیابی شده و حمله ی باکجه ی جدید به مرزهایش را با موفقیت دفع کرد.در سال ۹۳۵؛اخرین پادشاه شیلا(گیونگ سان) احساس کرد که راهی برای احیای مجدد پادشاهی اش وجود ندارد و کل سرزمینش را به تاجو تسلیم کرد.

تاجو با خوشحالی تسلیم وی را پذیرفت و به او لقب شاهزاده را داده و دخترش را به عنوان یکی از همسرانش پذیرفت(وانگ شش ملکه و تعداد زیادی همسر داشت زیرا با دختران تمام رهبران محلی ازدواج کرده بود).این موضوع باعث انزجار بیشتر گیون هوان شد.پدر گیون که در مورد منطقه سانگجو ادعا داشت؛باکجه جدید را ترک کرده و به گوریو تسلیم شد و مقامی به مانند مقام پدر یک پادشاه دریافت کرد.در همان سال بزرگ ترین پسر گیون هوان(گیون سینگوم) به همراه دو برادرش بر علیه پدرشان که از برادر ناتنی شان به عنوان جانشین پادشاه حمایت می کرد؛ کودتا کردند.گیون هوان تبعید شد و در یک معبد بودایی زندانی شد.اما او به گوریو فرار کرد و به مانند پدرش که درست قبل از تسلیم شدن گیون هوان فوت کرده بود؛ با او رفتار شد.در سال ۹۳۶؛وانگ نبرد اخر خود را بر علیه پادشاه سینگوم از باکجه ی جدید انجام داد.سینگوم با تاجو به نبرد پرداخت اما چون با اوضاع نا مساعد و درگیری داخلی روبرو بود به تاجو تسلیم شد.وانگ سرانجام باکجه ی جدید را به طور رسمی تصرف کرد و کشور را برای دومین بار از زمان شیلای متحد؛ یکپارچه کرد.او تا سال ۹۴۳ حکومت کرد و بر اثر بیماری درگذشت.

نوشته زندگی نامه ی تاجو وانگ گان اولین بار در تاریخ ما پدیدار شد.
برچیده از: www.tarikhema.org

پادشاه مویول

Posted:

برچیده از: www.tarikhema.org

پادشاه ته جونگ مویول یا همان کیم چون چو متولد سال ۶۰۴ میلادی،بیست و نه امین پادشاه شیلا بودکه از سال ۶۵۴ تا ۶۶۱ حکومت کرد.او به خاطر پیشتازی در وقوع اتحاد سه امپراطوری مشهور است.او دوست”کیم یو شین”بود که سرانجام به دلیل ازدواج با آخرین خواهر کیم یو شین برادر زن وی شد.
مقدمه:وی با مرتبه “سونگ گول”(یکی از مرتبه های اجتماعی اشراف)بدنیا امد.پدر وی کیم یونگ سو؛ پسر بیست و پنجمین پادشاه شیلا،پادشاه جینجی بود.زمانی که پادشاه جینجی سرنگون شد؛ تمامی اعضای خانواده سلطنتی از جمله یونگسو برای پادشاهی فاقد صلاحیت شناخته شدند.اما چون یونگ سو از معدود بازماندگان مرتبه اجتماعی سونگ گول بود و با یک شاهزاده از مرتبه سئونگ گول (دختر پادشاه جینپیونگ یا همان شاهزاده چون میونگ)ازدواج کرده بود؛ فرزند انها کیم چون چو یک سونگ گول شد و می توانست پادشاه شود.کیم یونگسو یک شخصیت قدرتمند در دربار بود اما وی تمامی قدرت خود را در برابر “کیم بک بان”(برادر پادشاه)از دست داد.برای اینکه زنده بماند؛ وی قبول کرد تا یک “جینگ گول”(مقام اشرافی پائین تر از سونگ گول)بشود. بنابراین او شانس پادشاه شدن را از دست داد.بعد از مرگ خاله اش (امپراطوریس سوندوک)،کیم چون چو از قدرت به نفع امپراطوریس جیندوک کناره گیری کرد. با مرگ جیندوک دیگر هیچ فردی از طبقه اجتماعی سونگ گول وجود نداشت و فردی از خاندان سلطنتی با طبقه اجتماعی جینگ گول باید پادشاه می شد.
کیم آلچئون که بالاترین مقام دولت شیلا را داشت؛ گزینه اصلی برای امپراطور شدن بود .پدر وی یک “سونگ گول”بود که با همسری از طبقه”جینگ گول” ازدواج کرده بود بنابراین فرزند انها از طبقه سونگ گول می شد و در نبرد برای امپراطوری با مشکل مواجه می شد.اما”کیم یو شین” از کیم چون چو حمایت کرد و سرانجام “آلچئون”جایگاه امپراطوری را رد کرد و از چون چو حمایت کرد. عاقبت کیم چون چو با عنوان “پادشاه مویول” امپراطور شد.
دوران سلطنت:او روابط صمیمانه ای با امپراطور “گائوژونگ”از سلسله تانگ در چین داشت و متقابلا از یک دیگر حمایت می کردند و با وی حتی قبل از امپراطور شدن گائوژونگ دوست بود.او پیوسته از تانگ برای نابودی باکجه تقاضای نیروی کمکی می کرد.سرانجام تانگ در سال ۶۶۰ راضی شد و ۱۳۰ هزار نفر را تحت رهبری ژنرال “سو دینگ فانگ”فرستاد.کیم یو شین هم با ۵۰ هزار نفر شیلایی عازم شد و در نبرد خونین “هوانگ سان بئول”ارتش باکجه را نابود کرد. باکجه بدون دفاع ماند و پادشاه اویجا دستگیر شد و تنها گوگوریو به عنوان دشمن شیلا در شبه جزیره باقی ماند.در ماه ژوئن سال ۶۶۱؛ پادشاه مویول فوت کرد و پسرش “کیم بئوپ مین”با عنوان “پادشاه مونمو”جایگزین وی شد.

نو

سالروز آغاز دفاع مردانه فرمانده آریو برزن مقابل اسکندر

Posted:

برچیده از: www.tarikhema.org

بر پایه یادداشت‌های روزانه «کالیستنس» (Callisthenes) تاریخ‌دان رسمی اسکندر، ۱۲ اوت (August)سال ۳۳۰ پیش از زادروز، نیروهای این فاتح مقدونی در پیشروی به سوی «پرسپولیس» پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه کوهستانی بدعبور (دربند پارس، تکاب در کهگیلویه) با یک هنگ ارتش ایران (۱۰۰۰ تا۱۲۰۰ نفر) به فرماندهی ژنرال «آریو برزن» رو به رو و متوقف شدند و این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده‌هاهزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را قبلا تصرف و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری [«تاریخ ما» یادآوری: در مورد فرارهای داریوش سوم دودلی وجود دارد و به گفتمان و پژوهش‌های بیشتری در این‌باره نیاز است. ] داده بود. سرانجام این هنگ با دورگیری کوه‌ها و یورش به کسان آن از بلندی‌های بالاتر از پای درآمد و فرمانده دلیر آن نیز برخاک افتاد. مورخ اسکندر نوشته است که اگر چنین مقاومتی در گاوگاملا یا گوگمل Gaugamela (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در « گاوگاملا » با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که درحال پیروز شدن بر ما بودند؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم به سوی شمال شرقی ایران رفته بود و « آریو برزن » در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می‌داد. دلاوری های ژنرال آریو برزن، یکی از فصول تحسین برانگیز تاریخ وطن ما را تشکیل می‌دهد و نمونه‌ای از جان‌گذشتگی ایرانی در راه میهن را منعکس می‌کند.

برخی از تاریخ پژوهان در نوشته‌هایی خود یادآور شده‌اند که زمان نبرد بین آریوبرزن و اسکندر در ۲۰ ژانویه ۳۳۰ پیش از زادروز مسیح (۳۰ دی/۱ بهمن) روی داده است. ولی برای پی‌بردن به زمان درست آن به پژوهش‌های بیشتری نیاز است تا بدان وسیله بتوان بزرگداشت سالیانه‌ای را درنظر گرفت.

مکان نبرد گوگمل یا گاوگاملا

پیشتر به اشتباه نام این نبرد را «نبرد اربیل» می‌خواندند. مکان درست این پیکار شناخته شده نیست. در جاهای دیگر یاد شده است که شاید مکان آن نزدیک جایی است که یک کوه به شکل گوژ شتر بوده است از اینرو با ریشه‌یابی واژه «Tel Gomel یا Tel Gahmal» که برگردان واژه‌ی «گوژ شتر» به زبان عبری است بدان دست یافته‌اند. همچنین «پلوتارک» در زندگی (دوران) اسکندر می‌گوید که گوگمل همان آخور (طویله) شتر می‌باشد. اکنون بیشتر کسان بر این باورند که مکان نبرد گوگمل (۴۳٫۲۵ ;۳۶٫۳۶) در خاور موصل و بالای عراق کنونی که به پیشنهاد «سر آرول استین» در سال ۱۹۳۸ (Limes Report ، برگ ۱ تا ۱۲۷) بوده، قرار گرفته است. با بررسی چندی از این نقشه‌ها دیدم که برخی از آنها پیکار گوگمل را در شمال (wikimapia.org)، برخی شمال شرق و بیشتر آنها در شرق موصل را نشان داده‌اند که این خود جای بررسی بیشتری را دارد. لازم است بدانید که چون این مکان گمان زده شده کمی بالاتر از موصل و در شرق قرار گرفته است، شمال شرق هم از آن یاد شده باشد. همچنین شما می‌توانید با نام‌نویسی و ورود به تارنمای wikimapia و گزینش زبان فارسی، به آسانی یک نام برای مکان خود بنویسید که شاید بتواند انگیزه‌ی خوبی برای نپذیرفتن این باشد که گوگمل در شمال موصل قرار دارد.

آریو برزن و مردانش ۹۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس در برابر ارتش خشایارشا در ترموپیل، که آن هم در ماه اوت روی داد مقاومت خود را به همان گونه در برابر اسکندر آغاز کرده بودند. اما میان مقاومت لئونیداس و آخرین ایستادگی «آریو برزن» در این است؛ که یونانیان در ترموپیل، در محل برزمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یادبود ساخته و مجسمه او را برپا داشته و آخرین سخنانش را بر سنگ حک کرده‌اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از «آریو برزن» ما جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.چرا؟

اگر به پهرست درآمدهای جهانگردی یونان بنگریم، خواهیم دید که بازدید از بنای یادبود و گرفتن عکس در کنار مجسمه لئونیداس برای یونان هرسال میلیون‌ها دلار درآمد گردشگری داشته است. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به کشورهایشان می‌برند: « ای رهگذر، به مردم لاکونی (اسپارت) بگو که ما در اینجا به خون خفته‌ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کرده باشیم » (قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی‌داد.) لئونیداس پادشاه اسپارتی‌ها بود که در اوت سال ۴۸۰پیش از میلاد، دفاع از تنگه ترموپیل در برابر یورش ارتش ایران به خاک یونان را در دست گرفته بود.

مقایسه ی آریوبرزن با همتای یونانی

نبرد آریوبرزن درست ۹۰ سال پس از ایستادگی لئونیداس یکم در برابر ارتش خشایارشا در جنگ ترموپیل رخ داد که آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعه ی تاریخی بسیار همانند یکدیگرند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است که؛ یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک کرده‌اند تا از او سپاسگزاری شده باشد. ولی از آریوبرزن جز چند سطر برگردان(ترجمه) از منابع دیگران اثری در دست نیست. از شباهت‌های مرگ لئونیداس با آریو برزن این است که: هر دو در راه محافظت از یک معبر مردند و لئونیداس نیز مانند آریو برزین حاضر به تسلیم نشد و خشایارشا دستور داده بود او را با تیر و نیزه زدند تا از پا درآمد. که به دلیل همین شباهت در از خود گذشتگی او و آریو برزن بود که اسکندر دستور داده بود روی قبر آریوبرزن بنویسند « به یاد لئونیداس ».

با نگاهی به درآمدهای گردشگری کشور یونان دیده می شود که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عکس در کنار مجسمه لئونیداس برای یونان هر ساله میلیون ها دلار درآمد گردشگری به همراه دارد. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به کشورهایشان می برند که: “ای رهگذر، به مردم لکونی اسپارت بگو که ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کرده باشیم.” (قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). ولی در سالروز ایستادگی سردار ایرانی آریوبرزن که در ۱۲ اوت برابر با ۲۱ مرداد از میهنش دفاع کرد، برنامه ویژه ای اجرا نمی شود و جای تاسف است که هیچ اقدامی برای بزرگداشت وی انجام نمی شود.

در نوشتن این برگ از نوشته‌های «دکتر نوشیروان کیهانی‌زاده» کمک گرفته شده است.

نوشته سالروز آغاز دفاع مردانه فرمانده آریو برزن مقابل اسکندر اولین بار در تاریخ ما پدیدار شد.
برچیده از: www.tarikhema.org

شته پادشاه مویول اولین بار در تاریخ ما پدیدار شد.
برچیده از: www.tarikhema.org

مدرسه تاریخ...
ما را در سایت مدرسه تاریخ دنبال می کنید

برچسب : تاریخ,نگاره, نویسنده : ayazghic بازدید : 302 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:49